معنی غَيرُ مُؤَسَّسٍ - جستجوی لغت در جدول جو
غَيرُ مُؤَسَّسٍ
بی اساس، تاسیس نشده است
بی اَساس، تَاسیس نَشُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غَيرُ مُؤَهَّلٍ
غیرمجهّز، غیر واجد شرایط، غیرمستحقّ
غِیرِمُجَهَّز، غِیرِ واجِدِ شَرایِط، غِیرِمُستَحَقّ
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ مُؤَكَّدٍ
تایید نشده، نامشخّص
تَایید نَشُدِه، نامُشَخَّص
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ مُنَسَّقٍ
بی نظم، ناهماهنگ
بی نَظم، ناهَماهَنگ
دیکشنری عربی به فارسی